جـِلد گِرفتــہ ام عِـشـقَـمـ را بـا خـیـال و خـاطِـره… تـــآبــــ تــآبـــــ عبــآسے ... نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو مینویسم: در عصرهای انتظار به حوالی بی کسی قدم بگذار خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو کلبه ی غریبی ام را پیدا کن بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوی های رنگی ام در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو ، حریر غمش را کنار بزن مرا می یابی خـــدایـا دیدے ؟؟؟ زخــــــــ ــــــــــم روزگار لعنتی ... هرسازی که زدی رقصیدم ، بی انصاف یک بار هم تو به ساز من برقص ببین دلم چه شوری میزند من غرورم را مدیون بارانم باران را سپاس که اشکـهایم را پـنهان کرد باران را سپاس که آبرویم را خرید تا نفهمند آدم ها که من از تنهایی نیست که قدم می زنم من زیر باران رفتم تا که آسوده خاطر ببارم بی آنکه بترسم از نگاه کسی.... نگو : "بار گران بودیمو رفتیم". نگو : "نامهربون بودیمو رفتیم". دلیل محکمی نیست بگو : با دیگران بودیم و رفتیم پـروردگارا دیشب داشتم تو گورستان عشق قدم میزدم خیلی تعجب کردم تا چشم کار میکرد قبر بود پیش خودم گفتم یعنی این قدر قلب شکسته وجود داره ؟؟ همین طوری که می رفتم متوجه یک دل شدم انگار تازه خاک شده بود جلو رفتم و دیدم روی سنگ قبر چند تا برگ افتاده کنار قبر نشستم و براش دعا کردم اون دل همون کسی بود که باعث شده بود دل من خیلی وقت پیش ها بشکنه و بمیره میکنند! میکنم تا مبادا...لرزش دست هایم را ببینی ! مرد که باشی ... دوست داری ... از نگاه یک زن مرد باشی ..! نه بخاطر زورِ بازوها « مطلب ارسالی از نارنج » ماه در روی کسی غیر تو دیدن ممنوع
ناز چشم کسی جز تو خریدن ممنوع تابلویی بر سر دروازه ی قلبم زده ام که ورود احدی جز تو اکیدا ممنوع زندگی به من آموخت هر چیز قیمتی دارد خـيــابــآטּ نيـست كهـ از هـَماטּ جايـــے كـــه آمــدے بـــِروے ! گــویَـنـــْـــد اسـمَش احســاسـ اسْــتْ ...
ای چرخ فلک خرابی از کینه توست اشكی كه بـی صـداسـت
مَبادا کــہ تا بُخورد حَتـے گوشـہ ے اِحساسَم زیر دَستِ این هَمـہ تَنهایـے…
خــُـכآ کـُـجــا بوכے ؟
مگہ قــرـآر نبـوכ مــَـטּُ ننـכآزے ؟
ڪُلـے بـاراטּ فرسـتـادے
تـا ایـن لـڪہ ها را از دلـم بشــویـــے
مـטּ ڪہ گفتـہ بودم لڪـہ نیسـت
زخــم اسـت
بال هایـم گمـشـده انـد
تو دریـایـی و مـن تــکـه چـوبــی
بدون تو نیستم و حرکـت برایم بی مـعنی است
پـس مـرا بـبـر به هـر سمـتـی که رضـایـت هـسـت
پنیر مجانی فقط در تله موش یافت می شود !
بــِفـَـهم اين لامَصَــب ،
اگه بی محابا دلها ازدستها بهم گره خورد بدون کار خدا بوده !
اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا خرد نشی بدون تنها محرمت خدا بوده !
حالا هم اگه دلت شـکـسـتـه و بـغـض “ تـنـهـایـی” خفه ات کرده شک نکن تنها مرحمت خـداسـت!
که از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت گیر آورده
بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه توست
طراحے: امیرحسین |