شاهزاده ی عشقی که غلامت شده ام پابند تو و اسیر دامت شده ام گویند کبوتری وفادار تر از طوقی نیست طوقی صفتم ، جلد مرامت شده ام
نشستم پای مشروب گفتن بخور ؛ بگو به سلامتی اون که دوستش داری ؛ پیکو به لبم نزدیک کردم نخوردم ولی گفتم به سلامتی اون که ازش جون می گیرم گفتند نخوردی؟ گفتم : سلامتی اونو تو پاکی می خوام نه تو مستی
تا چند نظر به روی مهتاب کنم خود را به هوای دیدنت آب کنم یک قطعه ی عکس خود برایم بفرست تا در دل بیقرار خود ، قاب کنم قلبـــــمـــــ به هوای تو تلاطم دارد با خیزش موجها تفاهم دارد
فروغ چشم بر آبم تو هستی دلیل اینکه بیتابم تو هستی به روزها دل مبند ، روزها به فصل که میرسند رنگ عوض میکنند هنوز اون روز فراموشم نمی شه دوستای گلم یه وب دیگه دارم که اون وب رو به عشق سلطان غم واحساس ایران استاد مجیدخراطها ، خواننده ی جوان و با احساس کشور و محبوب دلهای شکسته ایجاد کردم اگه لایق دونستید یه سر بزنید و نظر بذارید. سلام به همه ی شما ، دوستای عزیزم واقعا ممنون از همتون که با نظر های بسیار زیباتون منو خوشحال میکنید و همچنین منو مشتاق به فعالیت بیشتر ، واقعا سپاسگذارم نمیدونم چطوری باید محبت ها ی بی حد و اندازتون رو جبران کنم فقط میتونم بگم دمتون گرم مخصوصا ساناز خانم که دیگه به عنوان یکی از بازدید کننده های ثابت شده و همیشه به ما سر میزنه ، واقعا ممنون ، بازم منتظر نظرهای دلنشین شما هستم به خـــدا میسپارمتون چقدر عجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه بخدا شاخه گل شادي بودم
عاشق عاشق تر نبود در تار و پودش ديدي گفت عاشقه عاشق @@@@@@@@ نبودش @@@@@@@@@@ امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه ديدار اين خونه فقط خوابه ، تو كه رفتي هواي خونه تب داره ، داره از درو ديوارش غم عشق تو مي باره ، دارم مي ميرم از بس غصه خوردم ، بيا بر گرد تا ازعشقت نمردم، همون كه فكر نمي كردي نمونده پيشت، ديدي رفت ودل ما رو سوزوندش حيات خونه دل مي گه درخت ها همه خاموشن، به جاي كفتر و گنجشك كلاغاي سياه پوشن ، چراغ خونه خوابيده توي دنياي خاموشي ، ديگه ساعت رو طاقچه شده كارش فراموشي ، شده كارش فراموشي ، ديگه بارون نمي باره اگر چه ابر سياه ، تو كه نيستي توي اين خونه ، ديگه آشفته بازاريست ، تموم گل ها خشكيدن مثل خار بيابون ها ، ديگه از رنگ و رو رفته ، كوچه و خيابون ها ،،، من گفتم و يارم گفت گفتيم و سفر كرديم،از دشت شقايق ها،با عشق گذركرديم گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداري، عشقو به فراموشي ،چند روزه تو مي سپاري گفتم كه تو مي دوني،سرخاك تو مي ميرم ، ولي تا لحظه مردن نمي گيرم دل از تو
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم ناراحت نشه واگرغمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشه
مهرباني را اگر قسمت کنيم
ادامه ی مطلب برو ببین عزیزم بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد یا آن که گدایی محبت شده باشد خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است بگذار که آیینه نفرت شده باشد . . . خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا....میشه بگی خدمات پس از خلقتت کجاست آخه من خستــــــــــــــــــــــــــــه خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا... میوه ی کدوم درخت رو باید گاز بزنم که از زمین رانده شوم؟؟؟؟؟ خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا... آخرش نفهمیدم اینجایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من !!
بگذار بگویند که عاشقــــ کور است دیوانه چکار به حرف مردم دارد
گرچه آدمی ناچیز هستم خدارو شکر دنیایم تو هستی
با شب بمان ، شب گرچه تاریک است ، لیکن همیشه یک رنگ است
که با دست قشنگت روی شیشه
کشیدی عکس قلبی و نوشتی
واسه امروز و فردا و همیشه
دست عشق آمد و از شاخم چيد
شعله آه شدم صد افسوس
که لبم باز برآن لب نرسيد
من يقين دارم به ما هم ميرسد
آدمى گر ايستد بربام عشق
دست هايش تا خدا هم میرسد
محـاله ، اون نمیتونه ، مثله من عاشقت باشـه
باهاش خوشبخت و آرومی،سـرت رو شونه ی اونه
یــــه روزی ماله مــن بودی ، ولـــی اینــــو نمیدونه
نمیـــــدونه که دسته تو ، تو دستایه منم بوده
بهش بگو که آغوشت ،یه وقت جایه منم بوده
منو یادت میاد یا نه ؟ ، همونکه عاشـــقش بودی!
چقدر راحت، یکی دیگه،جامو پرکرد، به این زودی
منو یادت میاد یا نه ؟ ، همونکه عاشـــقش بودی!
ادامــِﮧ مطلبـــ:
طراحے: امیرحسین |