دلم از گارنتی افتاده !
اشــڪِــ پـــنـــهـــاטּ

خدايـا مرا که آفريدي گـارانـتـي هم داشتم ؟

دلـم از کار افتاده !
 


 

نوشتـﮧ شده در دو شنبه 27 آذر 1391ساعت 21:51 توسط امیـرحسیـن| |

 

از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:

 

 بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن

 

گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق

 

گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن

 

گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن

 

گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن

 

گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد

 

گفتم زیبا ترین لحظه؟  گفت در کنار معشوق بودن

 

گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن

 

پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت: ( مرگ)


نوشتـﮧ شده در جمعه 10 آذر 1391ساعت 15:9 توسط امیـرحسیـن| |

در مرام ما اسیران عاشقی رسمی ندارد

دوستی را میپرستیم چون که پایانی ندارد

نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 8 آذر 1391ساعت 17:57 توسط امیـرحسیـن| |

چقدر سخت است تشییع عشق روی شانه های فراموشی، وقتی

میدانی پنج شنبه ای  نیست تا رهگذری بر بی کسی فاتحه بخواند!


نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 8 آذر 1391ساعت 17:10 توسط امیـرحسیـن| |

به سلامتی عاشقی که ضربه خورد ولی ضربه نزد
به سلامتی دلی
که شکست اما نشکوند
به سلامتی پس
ری که دید عشقش با کس دیگست فقط ایستاد و در عین خشم گریست
به سلامتی خدا
که هر وقت تنها میشیم و میریم سمتش با آغوش باز قبولمون میکنه

نوشتـﮧ شده در دو شنبه 6 آذر 1391ساعت 20:27 توسط امیـرحسیـن| |

 

آهاي اهل زمين درکودکي به فرزندانتان وقت بيشتري براي عروسک بازي بدهيد
 
تاوقتي بزرگ شدندبا آدم هابازي نکنند!!

 
 

 


نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 2 آذر 1391ساعت 11:22 توسط امیـرحسیـن| |

گفتم خدايا سوالي دارم...گفت بپرس...پرسيدم چرا وقتي شادم همه با من ميخندند ولي وقتي ناراحتم کسي با من نميگريد؟ جواب داد:« شادي ها را براي جمع کردن دوست آفريده ام ولي. غم را براي انتخاب بهترين دوست....»

نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 2 آذر 1391ساعت 11:19 توسط امیـرحسیـن| |

من به آمار زمين مشكوكم!اگراين سطح پرازآدم هاست،پس چرا اين همه آدم تنهاست؟

نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 2 آذر 1391ساعت 11:13 توسط امیـرحسیـن| |

اگر يک روز از زندگي من باقي مانده باشد
از هرجاي دنيا چمدان کوچکم را مي بندم و راه مي افتم
ايستگاه به ايستگاه...
مرز به مرز...
پيدات ميکنم کنارت مي نشينم
بهت ميگم تا بي نهايت دوستت دارم...
 
 

نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 2 آذر 1391ساعت 11:9 توسط امیـرحسیـن| |

نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 2 آذر 1391ساعت 10:57 توسط امیـرحسیـن| |


طراحے: امیرحسین