اشــڪِــ پـــنـــهـــاטּ
اشــڪِــ پـــنـــهـــاטּ

 
باور کن ،
خیلی حرف است وفادار دستـهایی بـاشی ،
که یکبار هم لمســشان نکرده ای ....!!

نوشتـﮧ شده در شنبه 24 تير 1391ساعت 10:38 توسط امیـرحسیـن| |

این روزها دلم غریبی میکند

دلم دلی را میخواهدکه برایش دل باشد ٬عشق باشد٬ مهر باشد

دلم تنها یک دل میخواهد ...

همین !!


نوشتـﮧ شده در شنبه 24 تير 1391ساعت 10:36 توسط امیـرحسیـن| |

میکوشم غمهایم را غرق کنم

اما نامردها یاد گرفته اند زیرآبی میروند...

نوشتـﮧ شده در شنبه 24 تير 1391ساعت 10:32 توسط امیـرحسیـن| |

 

 

دلگیر نشو از آدما

نیش زدن طبیعتشونه

سالهاست به هوای بارونی میگن: خراب

 

نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 21 تير 1391ساعت 12:25 توسط امیـرحسیـن| |

درشیارهای قلبم به دنبال کدامین عشق میگردی؟ عشق من درون آیینه ایست که هر روز صبح به آن مینگری!!!

نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 21 تير 1391ساعت 12:19 توسط امیـرحسیـن| |

میری خودکار بیک می‌خری 300 تومن،

   

ولی‌ لاک غلط‌گیر 1200تومن.

 

تو این زندگی‌ حتی رو کاغذ هم اشتباه کنی‌ برات گرون تموم می‌شه.

پس دقت کن

نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 21 تير 1391ساعت 12:9 توسط امیـرحسیـن| |

وقتی از غربت ایام دلم می گیرد        مرغ امید من از شدت غم می میرد

دل به رویای خوش خاطره ها می بندم     باز هم خاطره تو دست مرا می گیرد.

نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 21 تير 1391ساعت 11:57 توسط امیـرحسیـن| |

چقدر خوشحال بود شيطان...!!!
وقتی سيب را چيدم!گمان ميکرد فريب داده است مرا
نمیدانست تو پرسيده بودی ..؟!
مرا بيشتر دوس داری يا ماندن در بهشت را؟؟؟

نوشتـﮧ شده در دو شنبه 19 تير 1391ساعت 10:43 توسط امیـرحسیـن| |

هرگز به کسی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری!

 هرگز به کسی محبت نکن وقتی قصد شکستن قلبش را داری !!!

 هرگز قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری!!

نوشتـﮧ شده در دو شنبه 19 تير 1391ساعت 10:16 توسط امیـرحسیـن| |

پشت سرت به جای اشک یه کاسه آب می ریزم  

حالا که رفتنی شدی سفر بخیر عزیزم

این آخرین خواهشمه مواظب خودت باش

اونی که جام و می گیره جوونی تو بزار پاش

اسم من و جلوش نیار، بهوونه ای نگیره

بهش بگو دوستت دارم بزار برات بمیره

عکس من و پاره بکن یه وقت اون و نبینه

خجالت از چشام نکش، که عاشقی همینه

نوشتـﮧ شده در دو شنبه 19 تير 1391ساعت 10:0 توسط امیـرحسیـن| |

فرشتگان از خدا پرسیدن :خدایا توکه بشر رو انقد دوست داری


چرا غم را آفریدی؟؟؟ خدا گفت: غم را بخاطر خودم آفریدم


چون این مخلوقه من تا غمگین نباشه به یادخالقش نمیفته!!!

نوشتـﮧ شده در شنبه 17 تير 1391ساعت 12:58 توسط امیـرحسیـن| |

 
 
ای قلب من بارانیت کردند و رفتند
کنج قفس زندانیت کردند و رفتند
 
در سایه های شب تورا تنها نوشتند
 
سرشار سرگردانیت کردند و رفتند
 
احساس پاکت را همه تکفیر کردند
 
محکوم به  بی ایمانیت کردند و رفتند
 
هرشب تورا دعوت به بزم تازه کردند
 
در بزمشان قربانیت کردند و رفتند
 
 

نوشتـﮧ شده در شنبه 17 تير 1391ساعت 12:31 توسط امیـرحسیـن| |

دوستای عزیز این بیت شعر از سلطان احساس مجیدخراطهاست امیدوارم خوشتون بیاد!!!!

 

اگر امشب بیاد بارون تو رو حس میکنم پیشم

دعا کردم بباره چون میخوام امشب بهاری شم

 

نوشتـﮧ شده در شنبه 17 تير 1391ساعت 12:21 توسط امیـرحسیـن| |

هفت شماره را میگیرم ...

(ایمان ، عشق ، محبت ، صداقت ، ایثار ، وفاداری ، عدل)

... بــــــــــــــــــــوق ...

شماره مورد نظر در شبكه زندگی انسانها موجود نمی باشد،
لطفا" مجددا" شماره گیری نفرمایید !

.
.
.
.

هفت شماره دیگر

(دوست ، یار ، همراه ، همراز ، همدل ، غمخوار ، راهنما )

... بــــــــــــــــــــوق ...

مشترك مورد نظر در دسترس نمی باشد !

.
.
.
.

باز هم هفت شماره دیگر

(خدا ، پروردگار ، حق ، رب ، خالق ، معبود ، یكتا)

... بــــــــــــــــــــوق ... بــــــــــــــــــــوق ...

... لطفا" پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید

... بــــــــــــــــــــوق ...


سلام ... خدای من !

اگر پیغاممو دریافت کردین، لطفا" تماس بگیرید، فقط یكبار !

من خسته شدم از بس شماره گرفتم و هیچكس، هیچ جوابی نداد !
خداوندا ...

خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قطار موهبتهایت
مرا تنها تو نگذاری
که من تنهاترین تنهام؛ انسانم
خدا گوید :

تو ای زیباتر از خورشید زیبایم
تو ای والاترین مهمان دنیایم
تو ای انســــان !
بدان همواره آغوش من باز است
شروع كن ...
یك قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من ...

 

 

 

منتظر یادگاری های(نظر) قشنگتون هستم!

نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 14 تير 1391ساعت 13:6 توسط امیـرحسیـن| |

 

دستت که بلرزد اشتباه مینویسی

پایت که بلرزد اشتباه میروی

دلت که بلرزد ...

...وامصیبتا...

 

نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 14 تير 1391ساعت 12:59 توسط امیـرحسیـن| |

آن لحظه که قلبت به خدا نزدیک است / آن لحظه که دیده ات ز اشک خیس است

یاد آر که محتاج دعایت هستم


نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 14 تير 1391ساعت 12:57 توسط امیـرحسیـن| |

خود را به که بسپارم ، وقتی که دلم تنگ است


پیدا نکنم همدل ، دلها همه از سنگ است


گویا که در این وادی ، از عشق نشانی نیست


گر هست یکی عاشق ، آلوده به صد رنگ است

نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 14 تير 1391ساعت 12:55 توسط امیـرحسیـن| |

دوستای گلم این نظر سنجی رو از توی یکی از وبلاگ ها گرفتم

نظر شما راجع به این پست چیه؟؟؟؟؟؟

 

 

نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 14 تير 1391ساعت 12:51 توسط امیـرحسیـن| |

 

روزی ۱۰۰۰مرتبه۹۰۰جمله ی عاشقانه رادر۸۰۰جای مختلف به۷۰۰زبان به بیش از۶۰۰نفر مطرح کردم۵۰۰نفر آن ها۴۰۰جمله رادر۳۰۰زبان در۲۰۰برگ ترجمه کردند و من۱۰۰باربرای تو۹۰روز روزی۸۰دقیقه خواندم و ۷۰جمله را تودر۶۰ باردر۵۰روز روزی۴۰بار برای خودتکرار کردی۳۰بار آن را آموختی پس از۲۰روزازتو۱۰سوال نمودم۹مرتبه به ۸ سوال من۷ جواب را دادی در فاصله۶ روز ۵ مرتبه تو را در۴ساعت به شام دعوت کردم۳ ساعت خواهش کردم۲ساعت التماس کردم تا۱مرتبه گفتم:دوستت دارم


نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 14 تير 1391ساعت 12:40 توسط امیـرحسیـن| |

شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست
با نگاهی سرد پرپر میشود ...

نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 14 تير 1391ساعت 12:32 توسط امیـرحسیـن| |

صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 16 صفحه بعد


طراحے: امیرحسین